۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

سفر جاده ای من (بخش سوم): شهر پر ماجرا

در چند روز بعد در سطح شهر با ماشین چرخشی داشتیم و باچشمانم میدانی را که مجسمه اش را دزیده بودند را دیدم ، برای توضیح بیشتر باید بگم که در طول هفته گذشته حدود 10 مجسمه واقع در میادین تهران دزدیده شد(!) دقت کنید که هر مجسمه حدود 10 تن وزن داره و دزدیدن اینهمه مجسمه با چنین ابعادی ، مقداری حیرت انگیز و بسیار سوال انگیزه (!) برعکس مشهدی ها که از ساعت 9 مغازه ها باز میشوند و تا 11:30 شب کاسبی میکنند ، تهرانی ها از ساعت 11 ظهر تا 8 شب باز هستند و عملا از ساعت 9 شب ، تهران مثل شهر مرده ها ، خاموش و بی روح میشود (!) .تنها راه گذراندن باقی زمان از 8 شب به بعد برای ما مسافر ها رفتن به سینما و تئاتر است که البته چه تئاتر هایی ! درسال مگر یک تئاتر خوب برگزار بشه ، البته دلیل ضعف ،هم در هنرپیشه ها هم در نبود بازدید کننده هاست .
سینما آزادی (به قول مامانم سینما شهر فرنگ) در ساعت 9:30 دقیقه شب تنها مرکزی بود که هنوز نور های تبلیغاتی و روشنایی اش خیابان تاریک وزرا را دربر میگرفت و همزمان 5 فیلم را به نمایش میگذاشت ، ساختمان ده طبقه ای که 3 طبقه اول آن مغازه ها و سینما و طبقات دیگر شامل شرکت های اداری میشدو طبقه دهم هم پیتزا فروشی با دید شهر داشت . با این همه که قول داده بودم دیگر به سینما های ایرانی قدم نگذارم ، با مادر محترم رفتیم که ساعات بیکاری شبمان را با فیلم پوپک و مش ماشالاه طی کنیم و بس که فیلم سطحی و بی ارزش و بد بود اواسط فیلم هردو پیاده روی در پارک ساعی را به ادامه دیدن فیلم ترجیح دادیم(!). آقای قالی باف شهردار فعلی تهران در زیباسازی و معماری و ساخت وساز بناهای شهری کم نگذاشته و شهر کثیف و شلوغ تهران را بسیار منظم تر و سرسبز تر از انچه در گذشته بود کرده، بزرگراه ها را گلکاری ، درختکاری و گیاه کاری کرده و دیواره های تهران را نقاشی های متفاوت و اتوبوس ها و تاکسی های فراوان و طرح ترافیک باعث شده بود که تهران از آن معضل معروفش نجات پیدا کند ، پارک های تهران با دقت و نظم آرایش شده و در هر پارک محل بازی اسکیت برای بچه ها و تفریحات کودک و نوجوانان وسایل ورزشی ویژه ورزش کاران قرار داده شده واما جدا از همه این تعریفات باید بگم که برج میلاد،نماد افتخار جمهوری اسلامی به عنوان بلند ترین برج خاورمیانه
{البته احتمالا سازه های دبی بستنی هستند نه برج(!) مخصوصا برج خلیفه} که هنوز افتتاح کامل نشده ،ظاهر ساختمان سراپا دودآلود و سیاه و چرک بود و البته این روز ها محل برگزاری سمینار های دکتران و متخصصین علم پزشکی بود و پدربزرگ این روزها تمام وقت در آن به سر میبردند .روزی به  رستوران نایب واقع در خیابان وزرا رفتیم ، مملو از جماعت منتظر نوبت برای میل کردن چلو کباب بود ، در قابی مجسمه مردی بود که نوشته بود آقای نایب ، اولین موسس چلوکبابی در ایران! حالا اینکه حرفش درسته یا اینم غلو هست با خودشون اما چلو کباب خوبی داشت و سرویس مناسبی ارائه داد. در رستوران یک هنرپیشه اصلی فیام به رنگ ارغوان نیز حضور داشت که باعث هیجان خاصی در دختران و زنان حاضر در رستوران شده بود، از آنجا که علاقه ای نه به فیلم و نه به هنرپیشه های ایرانی دارم ، تنها فرد بی تفاوت به جریان درحال وقوع در رستوران من بودم !
تگ ها: مجسمه دزدی تهران ، مجسمه میادین تهران ، برج میلاد تهران ، شهرداری تهران ، گشت در تهران ،سینما آزادی ،  تهران در شب

هیچ نظری موجود نیست: