به محض فرود هواپیما و لمس کردن هوای مرطوب بانکوک به همسفر های خود نظری انداختم ، تغییر و تحول خاصی در میان عده ای افتاده بود ! در یک لحظه به خودم گفتم وایی الان منکرات میگیردشون !!! :)) البته اینجور افکار لحظه ای ما آدما به خاطر پارادایامی هست که هرکدوممون به نوعی درگیرشیم. خلاصه بعد از رسیدن به هتل مسافرین ایرانی به سه قسمت تقسیم بندی شدند
گروه اول : مجردین خیلی خوش بودند که از بازه سنی 28 تا 108 !! را تشکیل می دادند و اصولا معلوم بود انگیزه سفرشون چی بودش چون در هیچ کدام از تور ها و مکان های دیدنی ندیدیمشون و گهگاهی که در هتل ظاهر می شدند ... خوب بهتره بیان نشه
گروه دوم : مجردین تاجر یا بخرو بفروش بودند که اصولا تمام عمده فروشی ها و ارزون فروشی ها و خرت وپرت فروشی ها را می دانستند.و برای خرید جاهای لوکس را به خانم ها و جا های ارزون را به بابا ها معرفی می کردند!!؟
گروه سوم : هم خانواده ها اعم از زن و شوهر های تازه !؟ یا خانواده های با یچه، مثل ما ! بودند و در انواع معبد ها و تور ها و کشتی ها و مراکز خرید و بستنی فروشی ها رویت می شدند. اوصولا در هتل بحث این گروه در محدوده ی خرید ها و اماکن دیدنی می گذشت. اینم اندر باب احوال ایرانی ها در بانکوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر